آخرین مطالبلینک دوستانپیوندها
سایت آوازکطراح قالب: آوازک |
در باور یونانیان باستان هر پدیده ای یک خدایی داشت. همه خدایان هم یک خدا یا پادشاه بزرگ داشتند که اسمش زئوس بود. یک شب به مناسبتی زئوس همه خدایان را به جشنی در معبد کوه المپ دعوت کرده بود.
دیوانگی و جنون هم خدایی داشت بنام مانیا. مانیا چون خودش خدای دیوانگی بود طبیعتا عقل درست و
حسابی هم نداشت و بیش از حد شراب خورده بود. دیوانه باشی، مست هم شده باشی. چه شود!
بود. حرفهای خدای عشق به مذاق خدای جنون خوش نیامد و این دیوانه عالم ناگهان تیری را در کمانش گذاشت و از آنسوی مجلس به سمت خدای عشق پرتاب
کرد.تیر خدای جنون به چشم خدای عشق خورد و عشق را کور کرد. هیاهویی در مجلس در گرفت و خدایان خواستار مجازات خدای جنون شدند. زئوس خدای خدایان مدتی اندیشه کرد و بعد به عنوان مجازات این عمل، دستور داد که چون خدای دیوانگی چشم خدای عشق را کور کرده است، پس خودش هم باید تا ابد عصا کش خدای عشق شود. از آن زمان به بعد عشق هر کجا میخواهد برود جنون دستش را میگیرد و راهنماییاش میکند.
پس تیر و قلب و نقش این دل تیر خورده ای که میبینید ریشه در اسطوره های یونان باستان دارد.
افسانههای روم باستان زئوس را ژوپیتر، خدای جنون را ارا و خدای عشق را ونوس مینامیدند. در نتیجه به باور آنها ارای دیوانه چشم ونوس زیبا را کور کرد.
غمگینم!وقتی تمام جفتهای دنیا (تنهایی ام) راب رخم میکشند
روزى بودنم آرزو میشود…اما من دیگرنیستم.
…دل تنگم…دل تنگ آن روزها، که نمیدانم محبتهایش توهم من بود!!
ظرفیت باور من به اندازه ی همه ى دنیاست!
وقتی سر دعواها همش توکوتاه بیای،کم کم انقد کوتاه میشی ک بعضی ها فکر میکنن صندلی هستی و سوارت میشن،دیگه هم پایین
آرزوى من برایت این است…(تنهانشوى)
توآنی نبودی که فکر ش رامیکردم،زیرا باعث شدی آنی شوم که هرگزفکرش را نمیکردم.
.زچشمانت نگاهی کن به چشمانم که چشم من به هرچشمی نمینازه. .
.دررفاقت باوفابودن شرط مردانگیست، ورنه بایک استخوان صدسگ رفیقت میشوند. .
مانندپلی هستم برای عبورت!فکرتخریب من نباش؟به آخرکه رسیدی فقط دست تکان بده خودم فرو میریزم.
جسارت میخواهد نزدیک شدن به افکار دختری که روزها. . . مردانه بازندگی میجنگداماشب ها. . . بالشش ازهق هق های دخترانه اش
زیر آوار آخرین حرفت جا ماندم…
…آغوشی میخواهم که نه زن باشد و نه مرد…
چقدر درد دارد وقتی از عشقت تنها یک شماره ی خاموش مانده باشد…
هنوز هم گاهی دلتنگ میشوم…
روزى که با تو شروع نشد
|
درباره وبلاگ![]() نویسندگانآرشیو ماهانهلینک های ویژهدیگر امکانات
<-PollItems->
<-PollItems->
Up Page
|